1. افسران جوان: از این تعبیر «افسران جوان» هم که تکرار کردید و من از بن دندان به آن اعتقاد دارم، خیلى لذت بردم.
2. اختلاف خوب، اختلاف بد: اختلاف نظر در مسائل نظری، در مسائل دامنه دار اجتماعی خوب است. این اختلاف نظرها شوق انگیز وخوب است. در این موارد نیازی به فصل الخطاب نیست. یک وقت بحث سر این است که این شلیک را به طرف دشمن بکنیم یا نکنیم؛ اینجا بله، اختلاف نظر مشکل درست می کند.
3. ترک گناه وانجام واجبات: از همه مطالب بالاتر؛ دل صاف خود را هرچقدر می توانید به خدا نزدیک کنید،هرچقدربگذرد سخت تر است. همین الان دست به کار شوید. آنهائى که در آن قلهها مشاهده میکنید، از همین راهها عبور کردند. این راهها چیست؟ قدم اول: در درجهى اول، ترک گناه. گفتنش آسان است، عملش سخت است؛ اما ناگزیر است.
قدم دوم: بعد از ترک گناه، انجام واجبات، و از همهى واجبات مهمتر، نماز است. نماز اول وقت وبا حضور قلب. حضور قلب یعنى بدانید که دارید با یکى حرف می زنید.
4. دستور العمل ساده سلوک: روزهى ماه رمضان خیلى مغتنم است؛ مبارزهى با گرسنگى، تشنگى، گرما و سختىهائى که انسان دارد. انس با قرآن و انس با نهجالبلاغه و انس با صحیفهى سجادیه و دعا و نافله و نماز شب و هر کار که توانستید بعد از آن بکنید. پس عرض اول ما و حرف اصلى ما این است. شما مثل فرزندان من هستید. من اگر بخواهم به بچههاى صلبى و نسبىِ خودم بهترین سفارشها را بکنم، همینى که به شما عرض کردم، به آنها خواهم گفت.
5. مطالبه بله،معارضه خیر: باید سؤال کنید. ایرادى ندارد که سؤال کنید؛ به شرط اینکه همان طور که خود این برادر هم گفت، قضاوت نکنید. مراقبت کنید طرح سؤال را مخلوط نکنید و اشتباه گرفته نشود با معارضه. بهترین روش سؤال و پاسخ هم این است که مسئولین بیایند توى مجموعههاى دانشجوئى.
6. هم وحدت وهم خلوص: اینجورى نیست که شما بیائید افراد ضعافالایمان را از دائره خارج کنید، به بهانهى اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائرهى خلّصین را توسعه بدهید؛ کارى کنید که افراد خالصى که میتوانند جامعهى شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند. منظور من اتحاد بر مبناى اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسى که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهاى که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم. آن کسى که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است. بنابراین ما هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم.
7. موضع رهبری وما: آیا ما هم باید مثل رهبرى موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبرى یک تکلیفى دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم.
8. موضع رهبری درگوشی یا صریح: مبادا کسى تصور کند که رهبرى یک نظرى دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمى مطرح میشود، در خفا به بعضى از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزى نیست. اگر کسى چنین تصور کند، تصور خطائى است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیرهاى انجام داده. نظرات و مواضع رهبرى همینى است که صریحاً اعلام میشود.
9. رهبر وفتوای واجب القتل: چند سال قبل که یک قتلى اتفاق افتاده بود و دشمنان جنجال کردند، تبلیغات کردند و گفتند اینها فتوا داشتند، دستور داشتند، و میخواستند یک جورى پاى رهبرى را میان بکشند، توى نماز جمعه گفتم: اگر من یک وقتى اعتقاد پیدا کنم که یک نفرى واجبالقتل است، این را توى نماز جمعه علنى خواهم گفت.
10. عدالت فرهنگی وضعف مسئولین: کالاى فرهنگىِ مناسب با عدالت تولید نمیشود.کاملاً درست است. من هم این اشکال را دارم؛ هم به صدا و سیما، هم به وزارت ارشاد، هم به سازمان تبلیغات و حوزهى هنرى. من مىنشینم بحث میکنم، استدلال میکنم؛ یعنى کارى که بعضى از مسئولین اجرائى باید بکنند، متأسفانه من ناچار خودم این کار را بر عهده میگیرم.
11. کوی دانشگاه وانگیزه ضعیف مسئولین: مسئلهى تهاجم به کوى دانشگاه، من دنبال این قضیه بودم و هستم. حرکت کنْد بوده، پیش نرفته. اینجور نیست که شما تصور کنید مسئله فراموش شده. کارها زیاد است؛ بعضى از دستگاهها هم شاید انگیزهشان براى همکارى کردن در این زمینه، خیلى انگیزهى زیادى نیست - طبعاً انگیزهشان ضعیف است - لذا کار کنْد پیش میرود.
12. برخورد انضباطی با دانشجویان: بالاخره در دانشگاه انضباط لازم است.نمیشود محیط دانشگاه را رها کرد. شما دانشجویان را توى دائرهى قرمز گذاشته، مشخصتان کرده اند؛ اصلاً خیلى از برنامهها براى شماست. خوب، بالاخره باید توجه باشد. بله، به نظر ما تندروى و زیادهروى در هیچ کارى خوب نیست؛ از جمله در این کار.
13. آزاداندیشی: در جامعهى ما نه علم دستورى است، نه اندیشه دستورى است. ما طرفدار آزاداندیشى هستیم. البته من به شماها بگویم، آزاداندیشى جایش توى تلویزیون نیست؛ آزاداندیشى جایش توى جلسات تخصصى است. مثلاً فرض کنید در زمینهى فلان مسئلهى سیاسى، یک جلسهى تخصصىِ دانشجوئى بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند؛ این میشود آزاداندیشى. جلسه باید جلسهى تخصصى باشد؛ والّا توى جلسات عمومى و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند، آن کسى که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد؛ آن کسى غلبه خواهد کرد که بیشتر عیّارىِ کار دستش است و میتواند بازیگرى کند. بنابراین آزاداندیشى در جلسات تخصصىِ متناسب با هر بحثى باید باشد؛ در محیطهاى عمومى جاى آن بحثها و مناظرهها نیست. این هم معنایش این نیست که دارد تحمیل میشود؛ نه، بالاخره یک فکر حق مطرح میشود.
14. مسائل اصلی وفرعی: یکى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئیس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون - که خدا نکند خون باشد - اما به شما عرض بکنم؛ اینها جزو مسائل تعیین کننده و اصلى نیست. ممکن است ایراد و اشکال وارد باشد - من در این مورد هیچ قضاوتى نمیخواهم بکنم - ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلى - فرعى کنیم. مسائل درجهى دوم جاى مسائل اصلى را در انگیزههاى ما، در همت ما، در صرف انرژىاى که میشود، نگیرد. من عرضم فقط این است؛ والّا من نه اعتراض میکنم به اینکه شما چرا از زید یا عمرو خوشتان مىآید یا بدتان مىآید؛ نه، ممکن است خوشتان بیاید، ممکن است بدتان بیاید - ایرادى ندارد - و نه اعتراض میکنم که چرا آن ایراد را یک وقت به شکلى که یک مفسدهاى نداشته باشد، بر زبان آوردید؛ آن هم به نظرم اشکالى ندارد. فقط توجه کنید که این جاى مسائل اصلى را نگیرد. مسائل اصلى ما چیزهاى دیگرى است.
15. صداوسیما واختلاف بین مسئولین: اشکال کردید بر صدا و سیما، اشکالتان وارد است؛ اشکال کردید بر علنى شدن اختلافات مسئولان، اشکالتان وارد است؛ بنده هم این اشکال را به این آقایان دارم و به آنها هم گفتهام؛ اوقات تلخى هم با آنها کردهام.
16. نقدپذیری دانشجویان: شما همهاش گله دارید که چرا مسئولین نقدپذیر نیستند؛ خوب، شما هم نقدپذیر باشید! نقدپذیرى که فقط مخصوص مسئولین نیست؛ خوب، بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدى وارد است، باید نقدپذیرى کند. ممکن است به شما هم نقدى وارد باشد؛ نقد را قبول کنید.
17. وحدت در درون تشکل وبا بقیه تشکل ها: مراقب باشید تشکلهاى دانشجوئى تحت تأثیر اختلاف سلیقهها، نه خودشان در درون دچار انشعاب بشوند، نه با همدیگر اصطکاک و تصادم پیدا کنند. هر کسى یک سلیقهاى دارد، هر کسى یک ذوقى دارد. اینها را مایهى جدائى بین خودتان قرار ندهید، که به نظر من خیلى مهم است.
18. در مسائل مهم تحلیل بدهید: در مسائلى که با سرنوشت کشور ارتباط پیدا میکند، حتماً تحلیل و موضع داشته باشید. بیانیهى تهران مسئلهى مهمى بود؛ تحلیل شما از بیانیهى تهران چیست؟ قطعنامهى 1929 شوراى امنیت علیه جمهورى اسلامى صادر شده، یا تحریمهاى یکجانبهى آمریکا و اروپا علیه ایران شکل گرفته؛ تحلیل شما از این قضیه چیست؟
19. تقویت مبانی معرفتی: مجموعهى تشکلها تقویت مبانى معرفتى را جدى بگیرند تا بعد، از تشکلها سرریز بشود روى مجموعهى دانشجوها. تقویت مبانى معرفتى خیلى لازم است. ضعف این مبانى، ضررهاى بزرگى به مجموعهى دانشجوئى کشور و مجموعهى تشکلها خواهد زد.
20. ارتباط با بدنه دانشجویی: همهى تشکلها ارتباطاتشان را با بدنهى دانشجوئى تقویت کنند. به نظر من از بدنهى دانشجوئى غافل نشوید.
این مطلب در روایت : http://www.ravayat.ir/shownews.asp?c=0&id=10882
..............................................................
پی نوشت:
*در اسرع وقت حتما در مورد برخی از این 20فرمان حضرت آقا توضیحاتی خواهم نوشت. تاشاید چراغ راهی بشود در این دوران تاریک.
*فرمان 6 وفرمان17 را دوستان این روزها بیشتر توجه کنند.هر روز اخبار اختلاف برانگیز در میان خودی ها وحتی دوستان می شنویم.
*ماه رمضان داره تموم میشه، و واقعا دستهایم خالی است. بابای خوبم! شما برای ما دعاکنید.
*دیروز فرمانده عزیزمان سردار پاسدار ید الله کریم نژاد شهید شد. دوباره شهر رنگ وبوی شهدا را به خود گرفت ودوباره ما جاماندیم. ان شاالله خون پاک این شهید پایانی باشد برای دفن فتنه در شیراز.
فرمانده عزیزم دست ما را هم بگیر.